چنانكه ميدانيد، نرمافزار پورتالسازي داتنت نيوك، يكي از پيشرفتهترين و موفقترين سيستمهاي ساخت پورتال و انجمن آنلاين بر اساس فناوري ASP.NET مايكروسافت است. تاكنون هزاران نفر از سراسر دنيا اين نرمافزار را به رايگان دانلود كردهاند و به كمك آن براي سازمان، گروه يا شركت خود و ديگران پورتال ساختهاند.
شاون واكر (Shaun Walker)، مبتكر پروژه DotNetNuke چنانكه در مقدمه كتاب DotNetNuke ASP.NET Portals تعريف نموده، در ابتدا اصلاً قصد ورود به يك پروژه اپن سورسي را نداشته است، اما نياز او را وادار كرد كه به اين سمت برود.
برند و هويت DotNetNuke
يكي از مسائلي كه در مذاكره واكر و گوتريه مطرح شده بود، لزوم انتخاب يك هويت و نام (Brand) جديد براي IBSW بود. كلمه IBSW كه مخفف IBuySpy Workshop بود هنوز نام و هويت پروژه IBuySpy مايكروسافت را يدك ميكشيد. در حالي كه تغييرات سورس كد پروژه نسبت به نسخه اوليه به اندازهاي بود كه ديگر نميشد آن را نسخه جديدي از IBuySpy تلقي كرد.
بنابراين واكر شروع به جستوجو براي يافتن يك نام جديد كرد و در اين ميان به شعار Nuke برخورد. اين كلمه را فرانسيسكو بورزي، مبتكر PHP-Nuke و پيشتاز نرمافزارهاي پورتالسازي تحت وب سر زبانها انداخت. از نظر لغوي Nuke يك واژه جديد است كه از كلمه Nuclear به معني هستهاي (اتمي) الهام گرفته است.1
واكر تصادفاً عبارت DotNetNuke را به عنوان يك دامين در اينترنت جستوجو ميكند و در كمال تعجب متوجه ميشود كه هنوز دات كام، دات نت و دات اورگ آن ثبت نشده است. بنابراين تصميم ميگيرد dotnetnuke.com ،dotnetnuke.net و dotnetnuke.org را ثبت كند.
اما به دليل وضع مالي خرابش در آن لحظه، فقط به اندازه ثبت يك دامين داخل كارت اعتباريش پول داشته است و به ناچار فقط دات كام آن را ثبت ميكند. چندي بعد به فاصله كوتاهي از ثبت اين دامين، كسي يا كساني داتنت و دات اورگ آن را به نام خودشان ثبت ميكنند.2
سپس واكر به سراغ سمبل انرژي اتمي ميرود كه البته متعلق به شركت يا سازمان خاصي نيست و در يك سايت اينترنتي به تصوير يك چرخدنده كه روي آن اين علامت درج شده بود، برميخورد. از سمبل چرخ دنده در صنعت و كسب و كار فراوان استفاده ميشود و به نهاد خاصي تعلق ندارد، ولي واكر براي محكم كاري از بابت عدم نقض قانون كپي رايت با مسئول آن سايت تماس ميگيرد و از او اجازه ميخواهد از اين تصوير در لوگويي كه براي DotNetNuke در ذهن خود ترسيم كرده بود، استفاده كند. به اين ترتيب پروژه DotNetNuke با نام و سايت جديدش اعلام وجود ميكند. نسخه اول DNN همان نسخه 5/0/1 نرمافزار IBSW بود.3
انتخاب مدل مجوز دهي اپن سورس
چالش مهم ديگري كه شاون واكر بايد به آن ميپرداخت، مسئله مدل مجوزدهي (Licensing Model) بود. مجوز EULA مايكروسافت براي اين نرمافزار خاص، يعني IBuySpy بسيار آزاديخواهانه تنظيم شده بود؛ زيرا هدف مايكروسافت ترويج فناوري ASP.NET بود.
بنابراين اگر كساني مانند واكر ميخواستند از اين سورس مجاني براي توليد يك نرمافزار تجاري استفاده كنند، مانعي وجود نداشت. اما شاون واكر چه به لحاظ مالي و چه از نظر قدرت كسب وكار در حدي نبود (و نيست) كه بشود او را با مايكروسافت مقايسه كرد.
بنابراين او نميتوانست همانقدر آزادي به كاربران و مصرفكنندگان IBSW و اينك (DotNetNuke) بدهد. از طرفي، نرمافزار IBSW نسبت به IBuySpy خيلي تفاوت كرده بود و منطقي نبود كه همان مجوز مايكروسافت ضميمه آن شود. به همين دليل، واكر متن EULA مايكروسافت را از فايلهاي پروژه IBSW حذف كرده بود و آن را بدون هيچگونه مجوزي روانه اينترنت كرده بود.
چنين وضعيتي صحيح نبود. پس او به يك مدل مجوزدهي مناسب احتياج داشت. البته همانطور كه خود واكر توضيح ميدهد، او نميتوانست يك مدل «من درآوردي» بسازد و ضميمه پروژه اپنسورسي خود كنند؛ زيرا چنين كاري در صنعت اپن سورس زياد پذيرفته نبود.
از طرفي، با وجود چندين مدل مجوزدهي معتبر كه هر يك طرفداران و حاميان پروپاقرصي در صنعت دارند و در بوته عمل محك خوردهاند، ديگر چه نيازي به ابداع يك مدل غير استاندارد و ناشناخته وجود داشت؟ بنابراين مهمترين كاري كه بايد واكر انجام ميداد، تحقيق در اين زمينه و انتخاب يك مدل مناسب بود.
وقتي واكر كمي در اين زمينه مطالعه ميكند، خيلي زود متوجه ميشود كه برخلاف تصور اوليهاش نه يك مدل، بلكه چندين و چند مدل مجوزدهي وجود دارد كه تازه واردان به عرصه اپنسورس را از بابت تنوعشان شگفت زده ميكند. نكته اينجاست كه همه اين مدلها با استاندارد پايهاي اپن سورس يعني Open Source Definition كه مجموعهاي از خط مشيهاي كليدي تعريف شده توسط OSI يا www.open-source.org است، همخواني دارد.
اين اصول كليدي به كاربران مصرفكننده حق توزيع آزادانه نرمافزار، توليد و توزيع نرمافزارهاي مشتق شده از نرمافزار اصلي، حق دسترسي به سورس كد و استفاده از آن، و حق تركيب كردن اين سورس با نرمافزارهاي ديگر را ميدهد.
اما تنوعي كه در زمينه مدلهاي مجوزدهي اپن سورس وجود دارد، ناشي از حقوق و محدوديتهاي بيشتري است كه هر يك از اين مدلها به اصول كلي تبيين شده از سوي OSI ميافزايند و هر يك از اين حقوق و محدوديتهاي اضافي با هدف تطابق خطوط كليِ اپنسورس با شرايط خاص يك كسبوكار، معماري نرمافزار و نيازهاي مصرفكنندگان آن افزوده شدهاند.
در ميان همه اين مدلها، دو مدل مجوزدهي معروفتر نظر واكر را جلب ميكند: يكي GPL يا GNU Public License كه در سال 1989 توسط ريچارد استالمن، مؤسس بنياد نرمافزار آزاد پيشنهاد و توسعه داده شده بود و ديگري BSD يا Berkeley Software Distribution كه توسط دانشگاه بركلي كاليفرنيا ابداع شده بود. مجوز GPL كه گاهي با نام كپي لفت (Copyleft) شناخته ميشود، متكي بر يك آرمان جنجالي است.
هدف GPL آن است كه اطمينان حاصل شود نه فقط خود نرمافزار، بلكه هر نرمافزار مشتق شده ديگر از روي آن نيز تحت مجوزGPL قرار بگيرد. اگرچه اين آرمان براي اهداف بشردوستانه خيلي عالي به نظر ميرسد، در محيطهاي تجاري مشكلآفرين ميشود.
اگر بنا به فرض مايكروسافت IBuySpy را تحت GPL منتشر كرده بود، شاون واكر حق نداشت مدل مجوزدهي را تغيير دهد و فكر بهرهبرداري تجاري از آن را به خود راه بدهد. بنابراين واكر به اين نتيجه رسيد كه GPL چندان براي مقاصد او مناسب نيست.
مدل BSD اساساً يك مجوز كپيرايت است و گرچه تضمين ميكند كه توزيع و استفاده از نرمافزار آزادانه باشد، دو خصوصيت مهم دارد: نخست اينكه نرمافزارهاي مشتق شده مجبور نيستند همچنان به مدل مجوزدهي نرمافزار اوليه متعهد بمانند.
دوم اينكه، مدل BSD از سازندگان نرمافزارهاي مشتق شده ميخواهد كپيرايت يا حق مالكيت معنوي نرمافزار اوليه را در مشتقات خود ذكر كنند. به زبان ساده، ميتوانيد از يك نرمافزار اپن سورس تحت مجوز BSD هم آزادانه استفاده كنيد، هم آزادانه آن را كپي كنيد و ميان ساير علاقمندان توزيع كنيد و هم از روي آن نرمافزارهاي ديگري مشتق كنيد.
اما به لحاظ معنوي حق نداريد آن را نرمافزار خودتان بناميد و هميشه بايد در مستندات نرم افزار اين نكته ذكر شود كه مالكيت معنوي اصل و اساس اين محصول متعلق به كيست. به همين دليل، اين مدل در محافل دانشگاهي كه مالكيت معنوي براي پژوهشگران بسيار مهم است، طرفدار زيادي دارد. پس از بررسيهاي فراوان، مدل BSD به مذاق شاون واكر خوش ميآيد و آن را براي داتنت نوك انتخاب ميكند.
پينوشت:
1- اين واژه هنوز در فرهنگ لغات انگليسي معني دقيقي ندارد و معاني گوناگوني براي آن آمده است. اما در ميان همه اين معاني، بار تشبيهي و استعارهاي آن در ارتباط با انرژي هستهاي بيشتر است و به همين دليل، مثلاً بعضي وقتها نفوذهاي شديد كامپيوتري و عملياتي مانند هك كردن سايتها از طريق ترفند Denial Of Service با اين واژه توصيف ميشود. بنابراين «نوك» يا «نيوك» يك استعاره است كه به قدرت اثرگذاري اشاره دارد.
2- واكر از اين اتفاق با تلخي ياد ميكند و از كساني كه اين كار را كردند، انتقاد ميكند. در اين مورد من با او كاملاً همدل و هم نظر هستم. اصولاً آدمهاي بيكاري در اينترنت وجود دارند كه مترصد اين هستند كه ببينند كه چه اسامي بالقوهاي ممكن است بهعنوان دامين ثبت شوند و زودتر ميروند آنها را به نام خود ثبت ميكنند تا بعداً به كساني كه واقعاً مايلند (به دليل نام محصول يا سازمان و شركت خود) آن را داشته باشند، به قيمتهاي نجومي بفروشند.
بازار بزرگ و مسخرهاي هم براي دلالي و دست به دست كردن اين دامينهاي جذاب پديد آمده است. هرچند در مواردي واقعاً اين ترفند براي پول درآوردن مؤثر واقع شده است، اما بيشتر داستانهايي كه در مورد موفقيت اين آدمهاي فرصتطلب ميشنويد، افسانهاي بيش نيست. من خودم چند نفر از كساني كه عاشق دلالي دامين هستند را ميشناسم. اغلب آنها وضع مالي بدي دارند و در آرزوي روزي هستند كه از راه فروختن يك دامين جذاب، ميليونر شوند. ولي بخت اغلب با آنها يار نيست. چنانكه واكر نيز از خير آن دو دامين ديگر گذشت.
3- لوگوي امروزي دات نت نوك متفاوت از لوگويي است كه در اين داستان شرح آن آمده است.